قدرت و جاه طلبی دو بال یک سیاست مداریست که سودای حکمرانی بر سر دارد و این چیزی نیست که نیاز به اثبات داشته باشد شاید در ظاهر متفاوت باشد اما سیاست ، فساد ، جاه طلبی همه از یک خانواده اند .
بعد از دیدن سریال house of card با بازی درخشان کوین اسپیسی که ستون اصلی فیلم است . تنها یک سوال در ذهنم خطور کرد و آن این است که چطور در کمال پیچیدگی و در یک ساختار بسیار قوی همچین سریالی را میتوانند بسازند و به کسی هم برنخورد .
به تصویر کشیدن فساد کار بسیار دشواری است و سخت آن است که در مورد سیاست باشد . چیزی که ذهن منو درگیر کرده است ، بازی های درخشان ، داستان قوی ، کارگردانی خوب نیست . تنها چیزی که من با آن کنار نمی آیم این است که چطور همچین چیزی را مخاطب میبیند و با آن همذات پنداری میکند . تازه نکته قشنگش این است که متنفر میشویم که صدمه ای به قهرمان داستان که تیره ترین شخص داستان است وارد شود . چرا باید دلمان برای همچین ادمی بسوزد . درحالی که دروغ می گوید . فریب می دهد و حتی ادم می کشد . ولی هیچ وقت نمیخواهیم ازبین برود یا اینکه بلایی که سر دیگران می آورد بر سر خود بیاید. در یک کلام عاشق ادم بده میشویم . این دقیقا همان سیاست است اما در نگاه مردم . مردمی که در تاریخ اثبات کردند به دیکتاتور ترین تا کثیف ترین شخص و یا حتی صادق ترین ادم ( که البته هیچ وقت مردم آنها را نمیبینند ) اعتماد می کنند و سرنوشت فرزندانشان و کشورشان را به آنها می سپارند . هیچ نقطه روشنایی در سیاست نیست ولی چرا همه ادم های روی زمین با این نکته کنار می آیند . جوابش اینست که هیچ نقطه روشنی نیست . از دل این تاریکی میخندیم ، گریه میکنیم ، جنگ ، صلح ، خشونت و حتی در این تاریکی هم مهربانی وجود دارد . در این دنیا هنوز خورشید نتوانسته است نفوذ کند یا هیچ ادیسونی پیدا نشده است که لامپ را کشف کند . هر کس هم احساسی از این روشنایی بدست می اورد فریاد می کشد ولی در نهایت در دل این تاریکی دیگر صدایش به کسی نمیرسد . این معنی کامل سیاست است .